اجنبی ، اجنبی است
متن زیر به قلم شهید نواب صفوی ، رهبر فدائیان اسلام نوشته شده است .این متن خطر نفوذ استعمار نوین را هشدار میدهد ، متن زیر به عنوان سرمقاله روزنامه "منشور برادری" ارگان رسمی فدائیان اسلام به چاپ رسیده بود .
در اینده ای نه چندان دور تمایل دارم مطالبی از مبارزه پیشگامان جهاد و مقاومت علیه استعمار رو نشر بدم ، چیزی که در این بازخوانی ها شخصا بهش برخوردم تقابل دو دیدگاه "قدرمقدور" و نگاه "ارمانی" و البته علت نگر به حوادث ما وقع بود . تقابلی که امروزه نیز وجود دارد ، ان شاءالله در بازخوانی های اینده به این تقابل می پردازیم .
شناخت نواب صفوی از استعمار نو ، و نفوذ اون به کشور در متن زیر کاملا روشن هست .
بسم الله الرحمن الرحیم
اجنبى، اجنبى است
چه روس، چه انگلیس، چه آمریکا!
پس از سالها زجر و شکنجه و اسارت، پس از سالها فشار و تحمل مصائب و مشکلات، پس از سالها محرومیت و بدبختى، بالاخره پس از سالها قید اسارت اجانب به دست و پا داشتن، ملت مسلمان ایران براى احقاق حق خود و براى قطع ایادى بیگانگان و براى نجات از چنگال دیو استعمار و براى تشکیل یک اجتماع پاک و یک کشور مستقل، قیام کرده و در این راه و براى قطع دست عُمّال استعمارگران، فدائیان اسلام پیش قدم شدند و براى حفظ شئون اجتماعى مسلمانان و به دست آوردن عظمت و آقایىِ دیرینه ملت مسلمان ایران، قدم به پیش نهادند و براى اولین بار، شعله شرربار قیام مردانه این جوانمردان در سال 1324 دامان هستى و حیات احمد کسروى را ـ که بزرگترین دست استعمارگران (انگلستان) بود(3 ) ـ و مأمور ایجاد نفاق و دوئیت میان مسلمانان و تهیه زمینه تسلط بیشتر انگلستان جبار با سست نمودن عقاید مذهبى جوانان ایرانى بود، بسوزانید و قلب استعمارگران انگلیسى را مجروح کرد و همچون تیرى که به مغزشان بخورد، براى چندین سال عقب نشینى کردند.
قیام ملت مسلمان ایران با پیشقدمى فرزندان اسلام هر روز آتشینتر مىشد و در سال 1325 هم فرزندان مسلمان و رشید آذربایجان، به دست خود پاداش عمال روسیه را دادند(4 ) و نشان دادند که دیگر مسلمانان ایرانى از معارف اسلام باخبرند و فرصت تجاوز و تعدّى را به هیچ بیگانهاى نمىدهند.
براى دومین بار، آنگاه که نه اثرى از نهضت ملى! امروز بود و نه نشانهاى از آقایان رهبران امروز این نهضت، دست تواناى یک جانباز و رشید اسلام در مسجد سپهسالار بر روى ماشه نهاده شد و تیرى دیگر به قلبِ انگلستان فرود آورد و هژیر آن دست پرورده بزرگ بیگانه را به دست عذاب بىپایان خداى جهان سپرد و خود با شهادتش، قیام مسلمانها را تکمیل کرد و نشان داد و گفت:
جان چه باشد که فداى قدم دوست کنم
این متاعى است که هر بى سر و پایى دارد
از اول شروع مبارزه و از اول قدم نهادن به میدان جهاد با اجانب، شعار ملت مسلمان ایران این بود: نه روس، نه انگلیس، نه آمریکا و در این راه پیش رفتند.
آرى مبارزه کردند که از شرّ اجانب رها شوند. جهاد کردند که از قید اسارت دشمنان اسلام به در آیند. از خودگذشتگى کردند که دست اجانب کوتاه شود. فداکارى کردند که به زیرِ بار آقایى هیچ بیگانهاى نروند، نه آنکه انگلیس را بیرون کنند و به جایش آمریکاى تازه نفس را وارد کنند. نه آنکه یک استعمار خستهاى رانده شود و یک ستمگر نیرومندتر و قوىترى پر و بال عفریت استعماریش بر آسمان ایران گشوده شود!
لانههاى جاسوسى و نفوذ اجانب بهنامِ اصل چهار و مستشاران نظامى و هزاران الفاظ پوچ دیگر، چه معنى دارد؟ آیا آمریکایىها آنقدر آزادىخواه هستند و آنقدر دلشان به حال ملل ضعیف مىسوزد که بیایند به خاطر انسانیت به ایران کمک کنند؟
آنگاه که هنوز انگلستان در ایران نفوذ رسمى نکرده بود، از راه تجارت و به نام تأسیس یک شرکت تجارتى راه نفوذ خود را صاف کرد و شرکتى به نام «نفت ایران و انگلیس» تأسیس و از راه تجارت و خرید نفت، آن چنان در تمامیّت هستى ایران نفوذ کرد که قلم از شرحش عاجز است و ملت مسلمان ایران، دهها سال زحمت کشید و جانبازى کرد، تا به یارى خدا دستشان کوتاه شد.
آرى امروز هم آمریکایىها به نام اداره اصل چهارم ترومن و به اسم کمک فنى و به نام مستشار نظامى و... مشغول نفوذ در تمام شئون اجتماعى و ادارى ما هستند و در عرض یکسال و نیم، در تمامِ دهات و قصبات و شهرهاى ما، نمایندگى خود را تأسیس و راهى را که انگلستان در عرض بیست سال پیمود، اینان در یکسال و نیم پیمودهاند!
بایستی به هوش بود و در برابر نفوذ هر بیگانهاى، سدهایى آهنین ایجاد کرد و گرنه همین امروز و فردا است که ایران عزیز تجزیه شده، نام ملت مسلمان و کهنسال ایران از صفحه تاریخ جهان زدوده شود.
ولى به یارى خدا، تا یک سرباز شیر صولت در سرباز خانه اسلام باقى است، پیروزى دشمنان ایران محال است.»....