خدا یا بفرما
از یه جایی باید شروع کرد ،
محور این شروع شدن هم خود خودم هستم ، وگرنه غیر ، کاری نمیتونه بکنه ..
باید از یه جایی بعضی دغدغه ها و مسائل زندگی و روزمره ات رو بریزی دور تا بزرگ بشی تا عرصه دیگه ای بروت باز بشه .
از یه جایی باید رابطه ات رو با خیلی ها قطع کنی .ادمهایی که خیلی کوچک اند .. ادمهای نفهم . حتی اقتضاء زمان و حالت را باید به هم زد و ازین جماعت دور شد .
روفقای کتاب خوان ، و مبانی خوان و اهل روضه و اشک و گریه بهترین روفقا برایم هستند . بودن با ادم های خارج از این ، بسیار اذیتم میکند ..
دیدن علما جدا برای ما بنی ادم لازم است و خوب ما را سر حال می اورد ، این را چند روز پیش که خیلی درب و داغون بودم و از سر بیکاری و بیحالی و برا تفنن ( کرمی که خیلی از ما داریم )از یه عالم سوالی پرسیدم فهمیدم .. خدایا ما را جدا مکن از مجالس علمایت .
.. و شد انچه باید میشد .