پیشگام رهایی

پیشگام رهایی

طبقه بندی موضوعی

مسءولیت شیعه بودن

دوشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۱:۰۴ ب.ظ

این است معنی سخن علی‌وار علی که:

"آن ها که بی دانش و ناآگاه عبادت می کنند همچون خر گردنده خراسند، راه می‌پیمایند و به جایی نمی‌رسند، صبح تا شام در حرکتند و در راه، اما در پایان راه به همان نقطه می رسند که آغاز کرده بودند".


معنی عبادت برای عبادت، مذهب برای مذهب و راه برای راه این است. راه نه برای راه، بلکه برای رسیدن به هدف،

و مذهب نه برای مذهب بلکه راهی به سوی هدف.

اما امروز، مذهب برای مذهب است که ارج دارد، و این است که اعتقاد به مذهب، از معتقد به آن مذهب سلب مسئولیت می‌کند. آن هم از کدام مذهب؟ از خود اسلام که اصولاً عمیق‌ترین و روشن‌ترین و قاطع‌ترین بیان را برای نشان دادن مسئولیت انسان انتخاب می‌کند، زیرا وقتی عقاید مذهبی، شعائر مذهبی و احکام مذهبی خود هدف شد، هرکه مذهب داشت به هدف رسیده است و دیگر مسئولیتی بارش نیست. نماز برای نماز به این معنی است که هرکه نماز گذاشت مسئولیتش را انجام داده است اما قرآن که می گوید: "ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر" به این معنی است که نماز وسیله نفی و نهی زشتی و بدی است و اگر نماز کسی چنین نقشی نداشت و این نتیجه‌ها از آن برنیامد، نمازگزار و بی‌نماز یکی است، اتومبیلی که مرا به جایی نبرد با اتومبیل نداشتن یکی است. اتومبیل برای اتومبیل یعنی چه؟؟






مذهب و تمام اصلاحات مشابهی که احساس دینی را در فرهنگ اسلامی و ابراهیمی نشان می‌دهد (بر خلاف اصطلاح مشابهش در لاتین Religion) به مفهوم راه است. سلک، راه‌های پیچ و خم دار کوهستانی است - مثل "سانتیه" طریقت، راهی است از منطقه‌ای به منطقه‌ای، مثل راه‌های سفر. .

صراط، در لغت (به معنی اولیه‌اش) راهی است که به معبد می‌رود. مذهب نیز از "ذهب" به معنی رفتن است، یعنی راه و روش، راه رفتن. دین نیز یکی از معانی‌اش راه است. امت که جامعه اسلامی است از ریشه "ام" به معنی آهنگ و راه است. امامت نیز همریشه امت است، و به معنی راهنمونی و راهبری است و عبادت به معنی هموار شدن و هموار کردن راه است (عبد الطریق). حج به معنی آهنگ و قصد جایی کردن است و طواف بر گرد محوری حرکت کردن. و سعی، از نقطه‌ای به نقطه‌ای، در کوشش برای یافتن مطلوبی، دویدن است. و سبیل، مطلقاً به معنی راه است...

می‌بینیم اصطلاحات رایجی که اساسی‌ترین مبانی اسلامی را بیان می کند و حتی اصطلاحاتی که بر خود دین اطلاق می‌شود در فرهنگ نخستین اسلام، همه به معنی راه و حرکت در راه است و این فلسفه مذهب و همه عقاید و اعمالی را که مذهب مطرح می کند نشان می‌دهد. یعنی وسیله‌ای که باید از آن عبور کرد و به مقصدی رسید، نه این که در راه ایستاد و به تجلیل‌های بی‌حقیقت و بی‌هدف پرداخت. که این بدان می‌ماند که از "راه" نه به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به مقصود و مقصدی، بلکه برای نفس "راه"، استفاده کنیم و به تزئین کردن و چراغانی کردن و آراستنش بپردازیم. این، یعنی راه برای راه، یعنی رفتن، نه برای رسیدن، بلکه برای قدم زدن، بی هدف، بی دلیل، بی نتیجه. و اگر تمام عمرمان را در راه باشیم اما در آن بایستیم و یا قدم بزنیم و به رفتن و رسیدن نیندیشیم، یک گام هم راه به جایی نمی‌بریم. 


همچنان که نبرده‌ایم و این است معنی سخن علی‌وار علی که:

"آن ها که بی دانش و ناآگاه عبادت می کنند همچون خر گردنده خراسند، راه می‌پیمایند و به جایی نمی‌رسند، صبح تا شام در حرکتند و در راه، اما در پایان راه به همان نقطه می رسند که آغاز کرده بودند".


معنی عبادت برای عبادت، مذهب برای مذهب و راه برای راه این است. راه نه برای راه، بلکه برای رسیدن به هدف،

و مذهب نه برای مذهب بلکه راهی به سوی هدف.

اما امروز، مذهب برای مذهب است که ارج دارد، و این است که اعتقاد به مذهب، از معتقد به آن مذهب سلب مسئولیت می‌کند. آن هم از کدام مذهب؟ از خود اسلام که اصولاً عمیق‌ترین و روشن‌ترین و قاطع‌ترین بیان را برای نشان دادن مسئولیت انسان انتخاب می‌کند، زیرا وقتی عقاید مذهبی، شعائر مذهبی و احکام مذهبی خود هدف شد، هرکه مذهب داشت به هدف رسیده است و دیگر مسئولیتی بارش نیست. نماز برای نماز به این معنی است که هرکه نماز گذاشت مسئولیتش را انجام داده است اما قرآن که می گوید: "ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر" به این معنی است که نماز وسیله نفی و نهی زشتی و بدی است و اگر نماز کسی چنین نقشی نداشت و این نتیجه‌ها از آن برنیامد، نمازگزار و بی‌نماز یکی است، اتومبیلی که مرا به جایی نبرد با اتومبیل نداشتن یکی است. اتومبیل برای اتومبیل یعنی چه؟؟


در اسلام، انسان موجودی است که امانت‌دار خداست و برگیرنده امانتی که خدا بر زمین و آسمان و کوه‌ها، عرضه کرد و نپذیرفتند. امانت را انسان برداشت، یعنی "مسئولیت" را پذیرفت که "امانت" همان "مسئولیت" است. پس انسان به خاطر انسان نیست، انسان آزاد غیر مسئول نیست، آزاد مسئول است، نه مجبور است و نه آزاد. در قرآن و در اعتقادات ما، اساس مسئولیت با شدت و وضوحی تمام، مطرح است - امروز معنایش را چنان منقلب کرده‌اند که به راستی معجزه است! مثلاً این که در قیامت دست و پا و چشم و گوش آدمی، عملی را که کرده‌اند، شهادت می‌دهند، بیان کننده این است که جزء جزء و اندام اندام فرد انسانی، در برابر رسالت انسانیش مسئولند. آنوقت امروز بحث در این است که آیا پس از این که استخوان پوسیده و شبهه آکل و ماکول درباره‌اش اجرا شد، می‌تواند سؤال را پاسخ بگوید؟ آیا دست و پا با کلمات و الفاظ و آواز شهادت می‌دهند یا نه، به زبان خودشان حرفشان را بیان می کنند؟... تحقیقات رفته است در جهت حل مشکل تکنیکی شهادت در قیامت!

مؤمنین می‌گویند بله، دست و پا و دل و چشم و گوش به زبان فصیح عربی شهادت می‌دهند و حرف می‌زنند و روشنفکران می‌گویند: نه، از لحاظ فیزیولوژی درست نیست، بعد از مردن، این اعضاء، ماده کانی می‌شوند و وارد بدن گیاهی و حیوانی و انسانی دیگر می‌شوند و اصلاً علم امروز ثابت کرده که دست و پا و گوش و چشم نمی‌توانند سخن بگویند. می‌بینیم که نظریات چگونه است که هر کدامش را نفی و اثبات کنیم به ارزشی دست نیافته‌ایم. چرا که اینجا سخن بر سر مسئولیت است و شدت و سنگینی و حساسیت مسئولیت فرد، حتی عضو عضو فرد! و این مباحث خیلی علمی و تحقیقات علمایی و دعوای متدین و متجدد نتیجه‌اش فقط این است که معنی اصلی این آیه شده است هیچ!

قرآن می گوید: "ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولاً"، گوش و چشم و دل احساس همه مسئولند. یعنی مسئولیت بر جزء جزء و بعد بعد روح اندام آدمی بار است. "کلکم راعٍ و کلکم مسئول عَن رَعیه. مسئولیت مخصوص رهبر نیست. به روحانی و روشنفکر اختصاص ندارد، در این جمع، هر فردی مسئول رهبری همه است و این درست سخن معروف سارتر است که بزرگترین نقطه برجسته و ممتاز اگزیستانسیالیسم او است و پایه اخلاق و ملاک ادعای او که اگزیستانسیالیسم، اومانیسم است و فلسفه مثبت و عینی: "هر کس با انتخابی که می‌کند (چون دوست دارد که همه مردم از او پیروی کنند و چنان کنند) با هر انتخابش، برای همه بشریت گویی قانونی کلی وضع می‌کند و از اینجاست که مسئولیت هر فرد انسانی در زندگی اجتماعیش به اندازه مسئولیت به عهده گرفتن سرنوشت همه انسان‌ها دلهره آور و سنگین است"


اسلام، در توصیف عالم بی عمل که باز مثل بسیاری از مفاهیم عالی وِرد زبان است و تکرار می‌شود، بی آن که از نوع عمل سخنی به میان آید و اگر هم می آید باز مقصود "عمل بی علم" است یعنی "عمل برای خود عمل" که مقصودش دانشمندی است که نسبت به زمان و سرنوشت توده و سرگذشت جامعه و روح و فرهنگ و ایمان و عواملی که به گمراهی و تخدیر و انحراف ذهنی مردم احساس مسئولیتی ندارد، حتی آنچه را که ما نزاکت ادبی! می‌گوییم را ترک می‌کند و می‌گوید:

مثل الذین حملوا التوراة ثم لم یحملوا کمثل الحمار، فمثله کمثل الکلب.
عالم مذهبی غیر مسئول همچون خر است، همانند سگ است!!

هر انسانی امانتدار خداوند است (چون فرزند آدم است) و مسئول. و نه تنها مسئول گروه و خانواده و مردم خویش، که در برابر تمام وجود و اراده حاکم بر وجود، و در برابر همه کائنات مسئول است. این است دامنه مسئولیت انسان./شریعتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">