موشی که در تله گیر میافتد، برای آنکه فنر تله، گردنش را خرد کند، نمیرود.
برای آن گردوی خوشبوی سر تله میرود. اما آن گردو او را نمیکشد. فنر فلزی تله او را میکشد.
برتری جویی، مفسدان تاریخ را به فساد کشیده است. قرآن میفرماید: «لایریدُونَ عُلُوّا فِی الاَّرضِ وَ لا فِسادا».
فساد و تباهی انسان نتیجه عُلوّ و برتری طلبی اوست. هر کسی این «دندان طمع به برتری» را کشید، دستش به فساد آلوده نمیشود./حاج اقا حائری شیرازی.
خدا همه مارا ازین صفات نجات بدهد. و افراد مبتلا به آن را زودتر.
..حاکمیت عدالت امری جمعیست،
باید برای هرچه بهتر شدن هم دعا بکنیم زودتر
باید بی مقدمه گفت ما جنگ طلب نیستیم.. اما با ظالمان در هرنقطه از
عالم سرسازش نداشته و به قتال برمیخیزیم.
همان گونه که برای سوریه نرفتن بهانه
زیاد است برای رفتن نیز دلیل زیاد است ..
مکتب ما، مکتب مبارزه با ظالم است. و درس آموختگان آن نمی توانند تنها به لعن ظالمین تاریخ گذشته بسنده کنند. معیار این مکتب در زمان بودن است و امام زمان را یار بودن و دشمن ظالم زمان بودن، که اطاعت از نظر زمانی از حال به گذشته میرود و از نظر مرتبه ای از پایین به بالا ..
گروه های مبارز مسلح اسلامی نو ظهور محصول نهضت انقلاب اسلامی ایران
هستند، و منحرف شدن آنها و هدایت این حرکت ها بر علیه منشا خودشان ناشی از تداوم
نیافتن نهضت انقلاب اسلامی به خصوص در سیاست خارجه و منطقه ای است.
دراوایل انقلاب، صدور انقلاب کم کم جای
خود را به سازندگی و الگو شدن ایران برای دول دیگر، به عنوان ام القرای جهان اسلام داد. با تسلط نگاه
نئولیبرالی در دستگاه اجرایی بویژه دستگاه دیپلماسی، هضم شدن در نظام جهانی و
بهبود روابط با کشور ها (با ادبیات رفع سوءتفاهم و تنش زدایی)، بر اصول و ارزش های انقلابی ارجحیت یافت. و با فرایندی پرشتاب
صدور انقلاب به حاشیه رانده شد.
خلاء حضور انقلاب اسلامی در نهضتی که
خود علیه مستکبرین در عرصه ای جهانی آغاز کرده بود، سبب شد تا این حرکت توسط
مستکبرین منحرف گردد و از ظرفیت کشف شده به واسطه نهضت مقاومت اسلامی به رهبری
انقلاب اسلامی، مستکبرین نهایت استفاده را ببرند.( یا با نگاهی پیش دستانه از
ظرفیتی که در آینده ظهور میکرد استفاده کند )
علاوه بر موج اسلام گرایی اروپاییان با
به بن بست رسیدن مکاتب غربی و عدم پاسخگویی به مسائل و نیازهای آنها به جرات
میتوان تداوم انقلاب اسلامی و حضور در عرصه های مختلف را علتی در گرایش اروپاییان
به اسلام دانست. این ظرفیت عظیم مسلمانان در کنار اسلام گرایان جدید اهمیت
پیشگامی نظری و عملی در هدایت این ظرفیت را بیش از پیش نمایان میکند.
لزوم تغییر رویکرد سیاست خارجه ایران، و
رجعت به اصول انقلاب اسلامی و اصل صدور انقلاب بیش از گذشته در حال حاضر مورد نیاز
است. رجعتی که باید توسط تمامی نهاد هایی چون سپاه، حوزه، نیروهای ارزشی و فعالین
جهان اسلام، فعالین در حوزه های مختلف بین المللی و دستگاه دیپلماسی کشور انجام
گیرد.
تحویل دادن جوانان عزیز بوسنی به دام وهابیت از جمله وقایع تلخ سالهای ابتدای انقلاب، مساله کوچکی
نیس که بتوان براحتی از کنار آن گذشت، نمیتوان از خون این جوانان گذشت و کم کاری
دستگاه ها را با سلام و صلوات ختم نمود .. ما در برابر خون های به هدر رفته جوانان
اروپایی مسئولیم. جوانانی که امروز
میبایست برای گسترش مکتب حسینی مبارزه میکردند، و مسولین امر به طور خاص باید جوابگوی این خون ها باشند. ما اگر
دیروز دروازه ورود به اروپا را دو دستی به وهابیون و آمریکاییان و دستگاه های بین
المللی نمیدادیم، امروز بزدلانه برای حفظ آبرو! و وجاهت! بین المللی، جنگ نیابتی
براه نمی انداخته ایم تا پاسداران پشت میزهایشان بنشینند و جوانان 18 ، 19 ساله
افغانی را مقابل گلوله قرار بدهیم.
امروز در عصر اسلام گرایی، اسلام در خطر جدی قرار دارد. خطری که هوشمندانه توسط آمریکا مدیریت میشود، تا چهره خودساخته
خودشان را به عنوان اسلام به جهانیان عرضه دهند. یعنی همان اسلام آمریکایی.
اسلام آمریکایی، در یک کلام اسلامی است که قعود و
جهادش در خدمت مستکبر است، نه خطری برای مستکبرین و ظالمان دارد و نه خیری برای
مستضعفین و مظلومان.
داعش رسالتی چند بعدی برای مستکبرین
دارد، داعش بزرگترین هدفش کنترل و هدایت ظرفیت های اسلام گرای متاثر از انقلاب
اسلامی به سمت زمین بازی مستکبرین و مشغول کردن و بهدر دادن آنها، نفرت آفرینی
از اسلام در جوامع غربی، علاوه بر آن مشغول شدن جبهه مقاومت، و چرخیدن اقتصاد جنگی
مستکبرین است.
داعش در عصر مرگ ایدئولوژی و تئوری های
غرب، به معنای واقعی کلمه همان تئوری بسیج جهانی اسلام حضرت روح الله است که بخوبی
توسط مستکبرین بر علیه جبهه مقاومت عملیاتی شده است.
مبارزه با داعش، آغازیست برای مبارزه با
جریانی که کلام حقی را بزبان میاورند ولی باطلی را طلب میکنند. داعش مظهر علنی
اسلام آمریکایی هست و آغازیست برای مبارزه عمیق تر با اسلام امریکایی.
..اگر هیچ یک مسائل فوق نبود و تنها
ظلم وارده بر زنان و کودکان و جوانان مظلوم بود، بقای در مسلمانی ما، در کمک به رفع
این ظلم از مظلومین بود. البته کمک به سوریه با حضور محقق می شود، باید از اسلام ذلیل و
قعود هجرت کرد. باید از اسلامی که در فرار از اقدام، تنها ظلم ظالم را به حضرت عباس
میسپارد به اسلام قیام و جهاد و اقدام هجرت نمود.
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا /احزاب ؛ آبه ۲۳
چگونگی عزاداری امام حسین(ع) در چرایی عزاداری او نهان است .چرا ما باید عزای حسین (ع) را به پا داریم ؟
عزای امام حسین (ع)احیا کننده قبول و پذیرش حق و نفی و رد باطل است . آن هم در بالاترین سطح پذیرش و رد .. . عاشورا نقطه احیای مکتب است . نقطه عطفی است برای شناخت مکتب ، چرا که حسین(ع) تنها، یک غروب عاشورا نیست و عاشورا تنها کشتن و کشته شدن نبود ..عاشورا معلول قیام حسین(ع) است و این قیام معلول مواضع حسین(ع)، مواضع حسین(ع) نیز از مکتب اسلام برآمده است .
مراسم عزای حسین(ع) مراسم احیای مکتب است .و عزاداری زمانی که با شناخت نباشد یا به شناخت نرسد احیاگری نیست . و عزاداری که احیاگری نباشد عزاداری نیست .احیاگری همراه است با پذیرش حق در بالاترین سطح خود یعنی بذل مهجه خود و رد باطل و انحراف در سطح کینه و خونخواهی تاریخی .
عزا هدفش زنده نگه دانشتن کینه و بغض مقدس نسبت به باطل و انحراف است .عاشورا واقعه ای است که نتایج تمامی انحرافات را نشان میدهد و از تمامی شخصیت ها و تیپ ها نماینده ای در خود جای داده است - عالم ، فاضل ، مقدس مآب، مبارز ، جانباز ، با سابقه ...- انحراف مسیریست که اگر ادامه یابد و قدرت یابد فجیعترین وقایع را رقم میزند. زنده نگه داشتن این کینه تاریخی از انحراف و باطل، بازدارنده هرگونه انحراف از مکتب و قدرت یافتن انهاست می باشد .
عزاداری اگ متوقف در سوگواری گردد ، هدفش میشود اشک و گریه و تخلیه .و حسین(ع) محصور میماند در غروب عاشورا بی آنکه حرفی داشته باشد برای من و جامعه، بی آنکه امام باشد برای جامعه ، در حالی که حسین(ع) ، مکتبی که مشتمل بر اخلاق، اقتصاد، دینداری ، روابط .. است را امامت میکند .
عزاداری اگر به بغض و کینه و قیام علیه هرگونه انحراف در هرجا و به هراندازه از یک سو ، و حب ومحبت به حق و شهادت طلبی و بذل مهجه در راه حق از سویی دیگر منتج نشود ، خود یک انحراف است که مشغول تخدیر و تخلیه شعور جامعه و کشاندن جامعه برای ذبح حق در قتلگاهی دیگر است .
انها که عزاداری را از احیاگری خارج نموده اند، قاتلان اصلی امام حسین(ع) هستند ، چرا که رسالت اورا ، راهنما بودن او را و امامت مکتبی او را کشتند .
شنیده بودم شهید بیضایی ، توی چند روز تک تیر انداز تربیت کرده ، حالا چی تحویل جبهه اسلام میداده خدا میدونه ..
تا اونجای که یادمه از تک تیر اندازی خوشم میومده .
رابط گفت چی بلدی ، منم گفتم تک تیراندازی .. ولی آروم گفتم : " و ما رمیت و اذ رمیت .."
دروغ نگفتم کار کرده بودم اما تئوری..
خداوندا تو خود میدانی ، اگر جهادگر راهت نبودیم، همواره مجاهدانت را دوست داشته ایم و مشتاقانه بدنبال یافتن راهی به سوی انها بوده ایم ..
دراین شب جمعه دعای بزرگ مردی که شهادت میدهیم اشهدان جاهدالله حق جهاد بود را برای ما مستحق بفرما .
یارب قو علی خدمتک جوارحی
در جاهلیت، پیمانی به نام «حلف الفضول» - پیمان زیادی؛ غیر از پیمانهایی که مردم مکه بین خودشان داشتند - وجود داشت که پیامبر در آن شریک بود. یک نفر غریب وارد مکه شد و جنسش را فروخت. کسی که جنس را خریده بود، «عاصبنوائل» نام داشت که مرد گردنکلفتِ قلدری از اشراف مکه بود. جنس را که خرید، پولش را نداد. آن مرد غریب به هرکس مراجعه کرد، نتوانست کمکی دریافت کند. لذا بالای کوه ابوقبیس رفت و فریاد زد: ای اولاد فهر! به من ظلم شده است. پیامبر و عمویش زبیر بن عبدالمطلب آن فریاد را شنیدند؛ لذا دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند که از حق او دفاع کنند. بلند شدند پیش «عاص بن وائل» رفتند و گفتند پولش را بده؛ او هم ترسید و مجبور شد پولش را بدهد. این پیمان بین اینها برقرار ماند و تصمیم گرفتند هر بیگانهای وارد مکه شد و مکیها به او ظلم کردند - که غالباً هم به بیگانهها و غیرمکیها ظلم میکردند - اینها از او دفاع کنند. بعد از اسلام، سالها گذشته بود، پیامبر میفرمود که من هنوز هم خود را به آن پیمان متعهّد میدانم. // امام خامنه ای
معنای حلف الفضول
حلف الفضول به معنای پیمان جوانمردان، اشاره به عهد و پیمانی دارد که قبل از بعثت،حضرت پیامبر (ص) به همراه عدهای از جوانان مکه در خانه عبدالله بن جدعان اجتماع کردند و سوگند یاد کردند تا از ستمدیدگان و افراد غریبهای را که و ارد شهر میشوند و مورد ستم زورمندان و اقع میشوند یاری کنند.
دو مورد از کاربرد این پیمان
- نجات دختر زیبا رو
- استفاده امام حسین از این پیمان
شاید بعضی منتظر بودند در مذاکرات پنج به علاوه یک با ایران بر سر سوریه معامله و ایران از صف کشورهای حامی نظام سوریه خارج شود. اما به اعتراف آمریکاییها موضوع مذاکرات فقط مسائل هستهای بود.اگر سوریه سقوط میکرد روسیه تمام حضورش را در خاورمیانه و شمال آفریقا از دست میداد و به پشت مرزهای خود محدود میشد.هنگام نصب سیستم دفاع موشکی در لهستان آمریکاییها مدعی شدند این سیستم ربطی به روسیه ندارد و برای دفاع از حملات هستهای ایران است. پس از توافق هستهای روسیه از آمریکا خواست این سیستم را از لهستان جمعآوری کند اما آمریکا نپذیرفت و این نگرانی روسیه را برانگیخت.امروز روسیه و ناتو در اروپای شرقی هممرز شدهاند و هیچ فاصلهای میان آنها نیست.
پس از تحولات سوریه، روسیه مشاهده کرد آمریکا نمیتواند تکفیریان تابع چچن، داغستان و… را کنترل کند و آنها به کشورهایشان بازخواهند گشت و مشکل خواهند آفرید. به همین دلیل مستقیم ورود کرد تا شرایط را به دست بگیرد.
مدتی است نشستهایی جدی در دمشق، تهران و مسکو برای تشکیل ائتلافی شامل ایران، روسیه، عراق و سوریه برای مقابله با تروریسم برگزار میشود.
ما نمیخواهیم به هر قیمتی که هست همهی تکفیریان را بکشیم. ما میتوانستیم محاصرهی القصیر را ادامه دهیم و همهی تکفیریان داخل این شهر را بکشیم اما وقتی شهر سقوط کرد برایشان راه باز کردیم و آنها فرار کردند. تکفیریهای مجروح را آمبولانسهای ما به لبنان منتقل کردند؛ طبیعتا با هماهنگی حکومت لبنان.هنگام جنگ با اسرائیل ما شاد هستیم اما در جنگ با تکفیریان سوریه غصه داریم و دوست داشتیم چنین نبردی اصولا صورت نگیرد و این جوانان که نمیدانند به خدمت چه پروژهای درآمدهاند برای آزادسازی بیت المقدس به کار گرفته میشدند.
در مورد یمن یک ارزیابی میگوید نتیجهی نبرد جدی مأرب میتواند در راه حل نهایی بسیار تعیینکننده باشد. امروز شرایط با گذشته بسیار تفاوت کرده است. یمنیها در تمام نقاط مرزی داخل خاک عربستان حضور دارند و حتی شهری را داخل عربستان به تصرف درآوردهاند. افق حل سیاسی در حال روشنتر شدن است اما به نتیجه نبردها بستگی دارد. سعودی میخواهد با نتیجهای که در نبردها میگیرد دست بالا را در مذاکرات داشته باشد.
این فکر و فرهنگ که آمریکاییها هیچ نقشی در اتفاقات منطقه ندارند و به عنوان یک ناجی و دلسوز وارد میشوند غلط است. از آن طرف هم این فکر که آمریکاییها در همهی مسائل دست دارند ناصحیح است.
به بهانه اهنگ به نام شهدا امیر تتلو .
امیر تتلو و اذر خرم نمونه دو انسان موفق و تاثیر گذار در شبکه های اجتماعی اند .
افرادی که به صورت خود جوش با خلاقیت بالا توانسته اند علاوه بر جذب مخاطب بالا بر ارزش هایی تاکید کنند و مخاطبی را متناسب به نفوذ خود متاثر از خود قرار داده و جهت دهی کننند .
مطمئنا در این روزها شاید بسیاری خواستار این باشند که این افراد را به سازمان هایی جهت تامین مالی و پشتیبانی و .. متصل نمایند .
سازمان هایی که در پیچ و خم بروکراسی خود گیر کرده اند ، سازمان هایی که بودجه نفت توان و رمق انها را گرفته و خلاقیت افراد را با اتصال به ان خشکانده است .
پول نفت و بروکراسی رسیدن به ان افراد را مبتلا ی به خود میکند ، معتاد و افتاده و خمود .
موفقیت این افراد در ارتباط با مخاطب و جذب و تاثیر گذاری بر انها ، ما را متوجه ظرفیت گسترده در سازمان های فرهنگی و صدا و سیما میکند . ظرفیتی که با گذشت زمان علاوه بر از دست رفتن اعتماد به انها ، با گسترش وسایل مختلف ارتباط جمعی دیگر قادر به رقابت نیز نیستند .